امروز : چهارشنبه, ۲۹ مرداد , ۱۴۰۴
- شمار قربانیان رانش زمین در هند به دستکم ۲۵۶ نفر رسید
- دومین دادگاه رسیدگی به پرونده ترور شهید سردار سلیمانی برگزار شد – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
- اولویت های ابلاغی فراجا در دستور کار پلیس فارس
- انتشار ۲۰ هزار میلیارد تومان اوراق برای جبران هزینه مراکز درمانی
- وزیر کشور: نباید اجازه دهیم پدیدههای اجتماعی، امنیتی شوند
- ساعات ۱۶ تا ۲۰ بیشترین زمان وقوع تصادفات است – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
- حیله جدید صهیونیستها برای آواره کردن فلسطینیان کرانه باختری
- قتل مرد ۵۴ ساله به دست پسرش در تهران
- ریابکوف: روسیه آماده عادی سازی روابط با آمریکاست
چرا بازاریابی وایبی، بهترین راه تبلیغات و بازاریابی است؟

حتما شما هم متوجه شدهاید که اکثر تبلیغات دنیای امروز ما، انگار تقلیدی از روی دست دیگران است.
واقعا دیگر معرفی لیست خدمات و محصولات برای مخاطب گیرایی ندارد. تا کی میخواهیم لیست خدماتمان را نشان مردم بدهیم تا شاید بعضی از آنها اتفاقی نیاز به خدمات ما داشته باشند؟ پس برندینگ و مزایا و استراتژی تبلیغاتی چه میشود؟
تازه این قضیه هم در شرایطی است که محصول مزایای خاصی داشته باشد، وگرنه مخاطب تبلیغ را میبیند و میگویند خب که چه؟ اینو که سر کوچه خودمون هم دارن میفروشن!

در این مطلب از حمایت آنلاین، ما قصد داریم که شما را با تازه ترین و جدیدترین راه تبلیغات و بازاریابی یعنی بازاریابی وایبی آشنا کنیم.
ممکن است که شما تا به حال این شیوه از بازاریابی یعنی بازاریابی وایبی را نشنیده باشید، اما به ما اعتماد کنید و تا انتهای این مطلب جذاب همراه ما بمانید.
بریم ببینیم که بزرگترین برندهای جهان از چه روشهای بازاریابی استفاده میکنند که در بازار جهانی اینقدر موفق هستند و چرا خیلی از ما حتی در بازارهای کوچک محلی هم حرفی برای گفتن و جذب مشتری نداریم.
بازاریابی وایبی چیست؟
امروزه از واژه وایب زیاد استفاده میشود و همه ما میدانیم که به معنای احساس است، بازاریابی وایبی هم یعنی بر احساس و تجربهای که یک محصول بر مشتری ایجاد میکند تمرکز کنیم، نه صرفا خود محصول.
در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.
این نوع بازاریابی تلاش میکند تا با استفاده از المانهای بصری، طراحی، رنگبندی و حتی سبک ارائه محتوا، حس و حال خاص برند را منتقل کند و مخاطب را به تجربهای فراتر از خرید ساده دعوت نماید.
مخاطبان دیگر به تبلیغات خشک و مستقیم واکنش مثبتی نشان نمیدهند؛ آنها دنبال برندهایی هستند که بتوانند با آنها همحس و همحال شوند و تجربهای واقعی و ماندگار ایجاد کنند.
با توجه به این موضوع، اگر دقت کنید متوجه میشوید خیلی از برندها و کسب و کارها دارند بازاریابی وایبی انجام میدهند اما خودشان هم خبر ندارند.
وقتی صاحب برند جلوی دوربین میآید و روزمرگی و مراحل ساخت محصول یا حس و حالش از بسته بندی را به اشتراک میگذارد، درواقع دارد از شیوه بازاریابی وایبی استفاده میکند.
(این نکته را هم همینجا داخل پرانتز بگوییم که همانطور که احتمالا دیدهاید، این شیوه چقدر موفق است و به دل مخاطب مینشیند)
اما بازاریابی وایبی محدود به این موارد نمیشود و حالا اگر ما شیوههای بازاریابی روز دنیا را نشناسیم، باز همان قضیه تقلید و تقلید پیش میآید تا جایی که مخاطب از این روش هم کلافه میشود.
واقعا که این بازاریابی دنیای عجیبی دارد!
بنابراین، بازاریابی وایبی دیگر یک گزینه لوکس نیست، بلکه یک ضرورت برای برندهایی است که میخواهند در بازار شلوغ امروز دیده شوند و ارتباط واقعی با مخاطب برقرار کنند.
بازاریابی وایبی چه تفاوتی با بازاریابی سنتی دارد؟
بزرگترین تفاوت که در واقع همان کلید ماجرا است، این است که در بازاریابی وایبی باید کاری کنید که بین خدمات شما و مخاطب هدف ارتباط احساسی برقرار شود.
در شیوه سنتی، شما خدماتتان را لیست میکردید و در معرض دید مشتری قرار میدادید، حالا مخاطب ممکن بود بخرد یا نخرد. اما در شیوه احساسی، ممکن است که شما حتی محصولتان گرانتر از رقبا باشد اما مخاطب با خودش احساس میکند با برند شما احساس بهتری دارد و شما را ترجیح میدهد.
این شیوه از بازاریابی که احساسات را درگیر میکند در واقع از مشتقات بازاریابی نسل زد است. و البته که با شرایط اقتصادی امروزه هم بی ارتباط نیست.
این خیلی مهم است که ما شیوههای تبلیغاتمان را با رواشناسی مخاطب روز هماهنگ کنیم. مثلا برای سه دهه قبل شیوه بازاریابی تلفنی جواب میداد اما نسل زد به تلفنی صحبت کردن با بازاریابان علاقهای نشان نمیدهد.

طبیعی است که اگر ما هم تبلیغاتمان را آپدیت نکنیم، پیشرفت نخواهیم کرد.
بگذریم و برویم سر بحث اصلی خودمان یعنی بازاریابی احساسی و وایبی.
بیایید ببینیم چطور باید برای برندمان یک وایب و هالهای از احساس درست کنیم که مخاطب را درگیر کنیم. مخاطب با خودش بگوید درست است که این شرکت دور است، درست است که گران میدهد، اما من آن را دوست دارم و از آنها خرید میکنم.
شناسایی و تعریف وایب برند
برای اینکه بتوانید بازاریابی وایبی ایجاد کنید اول خودتان باید ببینید برند شما چه وایبی به خود شما میدهد!
به اطرافیانتان چطور؟
مشتری وقتی با برند شما مواجه میشود باید حس اعتماد داشته باشد یا هیجان یا آرامش یا…؟
همین احساسی که مشتری از برند شما میگیرد، همان هاله احساسی برند شماست. اگر استراتژیک و مطابق با نیاز بازار و مخاطب هدف عمل کنید، میشود بازاریابی وایبی!
ایجاد شخصیت برند
فرض کنید که برند شما یک انسان است، چه شخصیتی دارد؟ آیا شوخ و شنگول است یا جدی و خشک؟ آیا از آن دسته از افرادی است که تعادل روحی ندارد و به قولی مودی است؟ یا نه سالهاست که سر حرفهایش مانده و قابل اعتماد است؟
اول برندتان را به شکل یک انسان مجسم کنید و بیایید به این انسان شخصیت بدهید. شما خالق این موجود هستید!
حالا که شخصیتش را شکل دادید، باید لباس مناسب همان شخصیت را تنش کنید. اگر برند شما پر هیجان است، لباس رنگ گرم مثل قرمز بیشتر به آن میآید تا لباس خاکستری!
این است رنگ سازمانی!

رنگ سازمانی این نیست که صاحب برند بیاید با خودش فکر کند من به چه رنگی علاقه دارم؟ از بچگی وسایل اتاقم بنفش بود و عاشق رنگ بنفشم پس رنگ برندمم میذارم بنفش!
اکثر افراد به همین روش عمل میکنند و این نشان میدهد که چقدر ما ایرانیها از بازاریابی خبر نداریم و عشقی عمل میکنیم.
داستان سرایی برند
شما باید بتوانید درباره برندتان توضیح بدهید. به عنوان مثال بیاییم داستان شکل گیری یک برند موفق طراحی و چاپ در اصفهان را با هم بررسی کنیم.
چند روز پیش، از پریشاد صالحی مدیر مجموعه پرگرافیک پرسیدیم اصلا پرگرافیک یعنی چه؟
پریشاد صالحی توضیح داد که در واقع پرگرافیک از اسم خودش الهام گرفته شده است. زمانی که پرگرافیک یک مجموعه کوچک در فضای مجازی بود، او تصمیم گرفت که به داستان این برند شاخ و برگ بدهد. حالا امروزه پرگرافیک تمام چیزی که کسب و کارها برای توسعه لازم دارند، از طراحی لوگو گرفته تا چاپ کارت ویزیت در اصفهان و سایر موارد تبلیغاتی را با کیفیت بالا و سرعت زیاد انجام میدهد.
پرگرافیک فقط یک برند چاپ و تبلیغات در اصفهان نیست، داستان برندی است که از ایده و فعل خواستن آغاز شد و به سرعت پیشرفت کرد.
این مثال نشان میدهد، داستان یک برند مثل پرگرافیک میتواند خیلی ساده شروع شود و کم کم گسترش پیدا کند و تبدیل به یک رمان شود!
داستانی که با تعریف کردن آن، انسان به وجد میآید.
یکپارچگی وایب برند
برند شما در هر کجا که هستید، باید یک احساس و یک وایب خاص را منتقل کند. نمیشود شما در مثلا شبکههای اجتماعی محتوای طنز تولید کنید و وایب یک برند شوخ و پرهیجان را بدهید اما وقتی مشتری حضورا مراجعه کرد با رفتار خشک و سرد و جدی مواجه شود!
پس سعی کنید این موضوع را جدی بگیرید و شخصیتی را برای برند خود انتخاب کنید که یکپارچه باشد.
هیچکس انسان دمدمی مزاج را دوست ندارد!
تعامل با مخاطب
این قضیه تعامل با مخاطب بحث زیادی دارد که در حوصله این مطلب نیست. چیزی که به بازاریابی وایبی مربوط میشود این است که شما حتما باید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و تعامل داشته باشید.
منظور ما این است که حالا که متوجه شدید برند خودتان را باید به شکل یک انسان تجسم کنید و حتی بر تن این انسان، لباس هم تن کنید، پس چطور میشود این انسان فقط یک طرفه حرف بزند و گوش نداشته باشد؟
برند شما باید شنوای صحبت مخاطبانتان باشد.
سوال بپرسید، چالش بگذارید و از مخاطب درخواست کنید در بحث و گفتگو شرکت کند. اینکار باعث میشود بازاریابی وایبی موفقتری داشته باشید.
یک مثال از بازاریابی وایبی
فرض کنید احمد یک فروشگاه کفش دارد و تصمیم میگیرد یک تبلیغ اساسی بکند. احمد به خوبی فهمیده که امروزه مردم به خرید آنلاین علاقه نشان میدهند و تعداد افرادی که رهگذر هستند و اتفاقی از جلوی مغازه رد میشوند و ویترین را نگاه میکنند، در حال کم شدن است.
خب از طرفی هم احمد دلش نمیخواهد فروشگاهش محدود به همان محل شود. با خودش میگوید وقتی من به صورت آنلاین میتوانم به کل کشور کفش بفروشم، چرا هیچ تلاشی نکنم؟
این شد که تصمیم گرفت به قول خودمان یک حرکتی بزند!
احمد که سردرگم بود گفت بذار اول ببینم بقیه کفش فروشها چطور تبلیغات میکنند. رفت نگاه کرد که اصغر آقا که دو کوچه آنورتر کفش فروشی دارد با یک تیم تولید محتوای درجه یک و دوربین حرفهای و آنچنانی، اصلا هلی شات و یک مسائلی که برایتان نگوییم، برایشان ویدیو تبلیغاتی ضبط کردهاند.
دوربین از روی کفشها رد میشود و یک صدای گوینده خانم هم میگوید که فروشگاه اصغر بالاترین تنوع کفش را دارد، تازه با کمترین قیمت!
احمد که وسوسه شده بود، فقط دنبال این بود که سناریو اصغر را تقلید کند. حالا شاید هم کمی خلاقیت بدهد، مثلا اصغر گفته ۲۰ درصد تخفیف، خب احمد بگوید ۳۰ درصد!
این داستان را همینجا تمام کنیم چون شمایی که تا اینجای این مطلب را خواندید، حتما میدانید ادامه چه خواهد شد!
این همان تبلیغات سنتی بود، صرفا معرفی محصول و خدمات.
حالا احمد در جهان موازی که بازاریابی وایبی را بلد است به جای اینکه صرفا از کفشهای ویترین مغازهاش ویدیو تولید کند، در یک تبلیغ افرادی را نشان میدهد که با کفشها در حال دویدن در طبیعت و لذت بردن از آزادی و راحتی هستند.
یعنی یک وایب برای برند خود ایجاد میکند. حالا مخاطب با تبلیغ ارتباط احساسی برقرار میکند، نه اینکه با خودش بگوید خب که چه، کفش را که همهجا دارند چرا بیایم از اصغر و احمد خرید کنم؟

این داستان بازاریابی برند همینجا تمام نمیشود و نیاز به تخصص بالایی دارد. این جاست که مفهوم استراتژی بازاریابی و سناریو نویسی تبلیغات اهمیت پیدا میکند.
ما در این انتهای این مقاله جذاب، توپ را به زمین یک برند تبلیغاتی موفق میاندازیم که بتواند به شما به صورت تخصصی در زمینه تبلیغات یاری برساند. از اینجا وارد وبسایت پرگرافیک شوید و اطلاعات تخصصی بیشتری از تبلیغات و شیوههای بازاریابی کسب کنید و از خدمات تبلیغات آنها استفاده کنید.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
به نظر میرسه بازاریابی وایبی خیلی به نسل زد مربوطه. یعنی این روش فقط برای مخاطبان جوان جواب میده یا برای مشتریان سنتیتر هم کاربرد داره؟
درسته که نسل زد بیشترین ارتباط رو با این مدل بازاریابی برقرار میکنن، اما بازاریابی وایبی فقط مخصوص اونها نیست. احساسات و تجربه انسانی فراتر از سن و نسل عمل میکنه. مثلا حتی مشتریان سنتی هم وقتی با یک برند احساس اعتماد یا صمیمیت داشته باشن، راحتتر خرید میکنن. تفاوت فقط در کانال و نوع روایت هست: برای جوانها شبکههای اجتماعی و ویدئوهای کوتاه بهتر جواب میده و برای نسلهای قدیمیتر شاید داستانسرایی مستقیمتر یا حتی ارتباط حضوری مؤثرتر باشه.