امروز : سه شنبه, ۲۰ خرداد , ۱۴۰۴
- دستورالعمل مالیات مقطوع عملکرد سال ۱۴۰۲ برخی از صاحبان مشاغل، مصوب اردیبهشت ۱۴۰۳
- منطقه آزاد تجاری بانه و مریوان؛ هیاهو برای هیچ
- نظارت جدی بر بازار در آستانه ماه رمضان و نوروز
- پست اینستاگرامی وزیر علوم؛ دستبوسی مادرم به مشهدالرضا رفتم/ «همه به اتفاق نگران مهاجرت بودند»
- وعدههای مترو روی ریل تأخیر؛ ایستگاه میدان خراسان بالاخره افتتاح شد!
- قطع گاز، مدولهای احیا مستقیم فولاد مبارکه را متوقف کرد
- وزارت جهاد کشاورزی ۲۷۳ طرح در دهه فجر افتتاح میکند
- هشدار مدیریت بحران استان تهران مبنی بر احتمال خسارت به باغداران
- حضور اتباع افغانستانی در محلههای قدیمی تهران/ اعتراض عضو شورای شهر
مرد مشهدی سر همسرش را با کلنگ شکافت
ساعت ۴بامداد چهارشنبه گذشته نیروهای اورژانس از انتقال زنی ۵۳ ساله به بیمارستان رضوی مشهد خبر دادند که سر وی با ضربه کلنگ شکافته بود. به گزارش همشهری آنلاین، درپی این گزارش، بلافاصله قاضی ویژه قتل عمد وارد عمل شد و دستورهای پیشگیرانهای برای جلوگیری از فرار ضارب صادر کرد چراکه پزشکان متخصص بر هوشیاری […]

ساعت ۴بامداد چهارشنبه گذشته نیروهای اورژانس از انتقال زنی ۵۳ ساله به بیمارستان رضوی مشهد خبر دادند که سر وی با ضربه کلنگ شکافته بود.
به گزارش همشهری آنلاین، درپی این گزارش، بلافاصله قاضی ویژه قتل عمد وارد عمل شد و دستورهای پیشگیرانهای برای جلوگیری از فرار ضارب صادر کرد چراکه پزشکان متخصص بر هوشیاری کمتر از ۵ درصد زن مذکور تاکید داشتند. در این شرایط گروهی از کارآگاهان زبده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی تحقیقات میدانی را در خیابان توس ۶۳ آغاز کردند و با دستگیری «جواد-ر» (همسر مصدوم) بررسیهای تخصصی را ادامه دادند.
در حالی که «ام البنین-ر» همچنان با مرگ جدال میکند، همسر وی با دستور هوشیارانه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بازجوییهای فنی و علمی قرار گرفت و به صراحت اتهام خود را پذیرفت.
وی گفت: حدود ۱۰ روز بود که به خاطر اختلاف خانوادگی با همسرم روابط عاطفی نداشتیم و من از این موضوع به شدت ناراحت بودم که چرا همسرم با من اینگونه رفتار میکند. به همین دلیل شبهنگام که همسرم در خواب بود، کلنگ را از کنار اجاق گاز برداشتم و به بالای سرش رفتم. با خودم درگیر بودم که رهایش کنم، ولی ناگهان کلنگ را محکم بر سرش کوبیدم.
متهم ادامه داد: پسرم که در تاریکی شب بیدار شده بود، به من گفت بابا، مادر خُرخُر میکند! من هم گفتم او عادت به خُرخُر دارد. لحظاتی بعد دوباره پسرم گفت صدای او روی مخم است، نمی توانم بخوابم. در این حال من هم اجازه دادم کلید برق را بزند.
وی اطهار کرد: وقتی لامپ روشن شد و او این صحنه خونآلود را دید، به سوی من حملهور شد که من به بیرون از منزل فرار کردم. او فریاد میزد که مرا بیمادر کردی؟ به او گفتم تو دیدی که با من چه کار میکرد! در همین حال هم نیروهای اورژانس آمدند و همسرم را به بیمارستان بردند.
بررسیهای کارآگاهان با دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری برای واکاوی این حادثه وحشتناک آغاز شده است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.